✍️یاسر هاشمی؛ فعال سیاسی
دو فرصت سوخته

جارستان: نفت در تاریخ ایران فقط یک منبع درآمد نیست؛ یک روایت است. روایتی که از حیاط اندرونی قاجار شروع میشود، از دالانهای تاریک امتیازات استعماری میگذرد و به همت دکتر مصدق در ملی شدن صنعت نفت و دفاع تاریخی او در سازمان ملل بر دودکشهای آبادان قد میکشد و بر امواج قیمت نفت سوار میشود و سرانجام، دو بار، یکبار در نیمه دهه ۱۳۵۰ و بار دیگر در سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۰ «درِ طلایی» جهش اقتصادی را به روی کشور میگشاید اما هر دو بار بهجای عبور هوشمندانه، گویی کورمالکورمال وارد اتاقی دیگر میشویم: اتاقی پر از سراب، تورم و تمرکز قدرت.
💠کشف نفت در مسجدسلیمان (۱۲۸۷) و شکلگیری «شرکت نفت انگلیس و ایران» ماشین نوینی از قدرت و پول را روشن کرد اما سهم ایران همچنان ناچیز بود اما با ملی شدن نفت در ۱۳۲۹ دولت مصدق برای نخستین بار نفت را به مساله «حاکمیت» پیوند زد. اما کودتای ۱۳۳۲ و بازگشت شبکهای از شرکتهای غربی در قالب کنسرسیوم ۱۳۳۳ هنوز «فرمان» نفت در دست دیگران بود. تنها در ۱۳۵۲ بود که با «قرارداد فروش و خرید» و اوجگیری قدرت دولتهای نفتی، شرکت ملی نفت ایران رسماً مالک و مدیر داراییها شد و کنسرسیوم به خریدار بلندمدت بدل شد.
در ایران آن سالها، ریختوپاش بودجهای، جهش نقدینگی و ظرفیتسازی شتابزده به تورم دورقمی فزاینده انجامید یعنی تورم از حدود ۱۰ درصد در ۱۳۵۵ به ۱۶.۶ درصد در ۱۳۵۶ و ۲۵.۱ درصد در ۱۳۵۷ افزایش یافت. رشد اقتصادی پس از جهشهای ۱۳۵۲–۱۳۵۴ افت کرد و نابرابریها و فشار هزینه زندگی به نارضایتی اجتماعی دامن زد. شکاف طبقاتی افزایش یافت و طبقه متوسط شهری، که انتظار داشت از این رونق سهمی واقعی ببرد، با فشار هزینههای زندگی و مسکن روبهرو شد. سیاست انقباضی دولت آموزگار در ۱۳۵۷ تورم را گرچه پایینتر آورد اما به دلیل رکود و اعتصابات و بحران مشروعیت، دیگر خیلی دیر شده بود.
ابتکاری بزرگ اما پرهزینه که دستکم در سال اول حدود ۳۰ میلیارد دلار نقدینگی آزاد قابل مصرف به خانوارها تزریق کرد و منابع وعده داده شده برای بخش تولید هرگز بهطور کامل و کارآمد محقق نشد. همزمان، بخش قابلتوجهی از منابع و تمرکز حاکمیت به برنامههای بازدارندگی نظامی، فعالیتهای منطقهای و منازعات هستهای معطوف شد؛ تحریمهای مالی و نفتی، کانالهای تجارت و سرمایهگذاری را تنگتر کرد، هزینه مبادله را بالا برد و «دهه ۱۳۹۰» را برای اقتصاد ایران به یک «دهه از دسترفته» تبدیل کرد؛ دههای که متوسط رشد واقعی نزدیک به صفر برآورد میشود و نوسانات شدید، چشمانداز سرمایهگذاری بلندمدت را مخدوش کرد.
سرمایه اجتماعی و سیاسی این کشور اما هنوز میتواند در سومین گشودگی، مسیر را درست انتخاب کند، حکمرانی را از نفت «بینیاز» کند، نفت را از بودجه «منفک» سازد، صندوق ثروت را «قاعدهمند» و «بیننسلی» کند و توسعه صنعتی صادراتمحور را محور تصمیمگیری قرار دهد. این نسخه، شعار نیست ؛ خلاصه تجربه جهانی و عصاره رنجهای خود ماست. ایران اگر بخواهد از چرخه «نفت – نارضایتی» بیرون بزند باید در مرحله بعد اصلاحات سخت اما ممکن را از همین جا آغاز کند: شفافیت بودجه شرکتهای دولتی و فرادولتی، تعیین قاعده مالی برای کسری ساختاری، آزادسازی تدریجی و هدفمند قیمت انرژی همراه با جبرانهای «هدفمند واقعی، نه همگانی» برای دهکهای پایین، تقویت استقلال بانک مرکزی و مهار رشد پولی و مهمتر از همه «سیاست خارجی همساز با توسعه» که هزینه ریسک کشور را واقعاً کاهش دهد. آنگاه حتی اگر قیمت نفت دوباره اوج گرفت مسیرمان عوض میشود. دلار نفتی، نه «بنزین تورم» که «سرمایه توسعه» خواهد شد./سازندگی
برچسب ها :جارستان ، خبر رشت ، خبر گیلان ، رشت ، رشت_سحرخیزفومنی ، سحرخیز_رشت ، سحرخیز_وکیل ، علیرضا_سحرخیز ، فروش نفت ، گیلان ، نفت ، وکیل_سحرخیز ، وکیل_علیرضا_سحرخیز ، یاسر هاشمی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰